کد مطلب:119222 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:152

به مالک اشتر نخعی











(قسمتی از نامه پنجاه و سوم)

بسم الله الرحمن الرحیم

این دستوری است كه بنده ی خدا علی علیه السلام به «مالك بن حارث اشتر» در فرمانش به او صادر فرموده است. و این فرمان را هنگامی نوشت كه وی را زمامدار و والی كشور مصر قرار داد تا مالیات های آن سرزمین را جمع آوری كند، با دشمنان آن كشور بجنگد، به اصلاح اهل آن همت گمارد و به عمران و آبادی شهرها و روستاهای آن بپردازد.

در ابتدا او را به تقوا و ترس از خداوند، ایثار و فداكاری در راه اطاعتش و متابعت از آنچه در كتاب خدا، قرآن به آن امر شده است، فرمان می دهد، به متابعت اوامری

[صفحه 155]

كه در كتاب الله آمده، فرایض و واجبات و سنتها، همان دستوراتی كه هیچ كس جز با متابعت آنها روی سعادت نمی بیند و جز با انكار و ضایع ساختن آنها در شقاوت و بدبختی واقع نمی شود. به او فرمان می دهد كه (آیین) خدا را با قلب، دست و زبان یاری كند، چرا كه خداوند متكفل یاری كسی شده كه او را یاری نماید و عزت كسی كه او را عزیز دارد.

و نیز به او فرمان می دهد كه خواسته های نابجای خود را درهم بشكند و به هنگام وسوسه های نفس، خویشتن داری را پیش گیرد، زیرا «نفس اماره» همواره انسان را به بدی وادار می كند، مگر آن كه رحمت الهی شامل حال او شود.

ای مالك! بدان من تو را به سوی كشوری فرستادم كه پیش از تو دولت های عادل و ستمگری بر آن حكومت داشتند. و مردم به كارهای تو همانگونه نظر می كنند كه تو در امور زمامداران پیش از خود و همان را درباره ی تو خواهند گفت كه تو درباره ی آنها می گفتی.

بدان! افراد شایسته را با آنچه خداوند بر زبان بندگانش جاری می سازد می توان شناخت، بنابراین باید محبوب ترین ذخیره در پیش تو عمل صالح باشد. زمام هوا و هوس را در دست گیر و آنچه برایت حلال نیست، نسبت به خود بخل روا دار، زیرا بخل نسبت به خویشتن این است كه راه انصاف را آنچه محبوب و مكروه تو است پیش گیری. قلب خویش را نسبت به ملت خود مملو از رحمت و محبت و لطف كن و همچون حیوان درنده ای نسبت به آنان مباش كه خوردن آنان را غنیمت شماری! زیرا آنان دو گروه بیش نیستند: یا برادران دینی تواند، یا از نظر انسانی با تو همنوع هستند. گاه از آنان لغزش و خطا سر می زند. ناراحتی هایی به آنان عارض می گردد، به دست آنان عمدا یا به اشتباه كارهایی انجام می شود، (در این موارد) از عفو و گذشت خود، آن مقدار به آنان عطا كن كه دوست داری خداوند از عفوش به تو عنایت كند. زیرا تو مافوق آنان و پیشوایت مافوق تو و خداوند مافوق كسی است كه ترا زمامدار قرار داده است! امور آنان را به تو واگذار كرده و به وسیله ی آنان تو را آزمایش نموده است. هرگز خود را در مقام نبرد با خدا قرار مده! چرا كه تو تاب كیفر او را نداری. و از عفو رحمت او بی نیاز نیستی. هرگز از عفو و بخششی كه

[صفحه 156]

نموده ای پشیمان مباش و هیچگاه از كیفری كه نموده ای به خود مبال....

(ای مالك) بدان! مردم از گروه های مختلف تشكیل یافته اند كه هر كدام جز به وسیله ی دیگری اصلاح و تكمیل نمی شوند و هیچ كدام از دیگری بی نیاز نیستند.

(این گروه ها عبارتند) از: «لشكریان خدا»، «نویسندگان عمومی و خصوصی»، «قضات عالی و دادگستر»، «عاملان انصاف و مدارایی» (انتظامات داخلی)، «اهل جزیه و مالیات» اعم از كسانی كه در پناه اسلامند یا مسلمانند و «تجار و صنعتگران»... و بالاخره «قشر پایین» یعنی نیازمندان و مستمندان. برای هر كدام از این گروه ها خداوند سهمی را مقرر داشته و در كتاب خدا، یا سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم كه به صورت عهد در نزد ما محفوظ است، این سهم را مشخص و معین ساخته است.

اما «سپاهیان» با اذن پروردگار حافظان و پناهگاه رعیت، زینت زمامداران، عزت و شوكت دین و راه های امنیت هستند، قوام رعیت جز به وسیله اینان ممكن نیست...

.... سپس این دو گروه (سپاهیان و مالیات دهندگان) جز با گروه سوم قوام و پایداری نمی پذیرند و آنان عبارتند از «قضات» و «كارگزاران دولت» و منشی ها، زیرا آنان قراردادها و معاملات را استحكام می بخشند و مالیات ها را جمع آوری می كنند و در ضبط امور خصوصی و عمومی مورد اعتماد و اطمینان هستند. و این گروه ها بدون «تجار» و «پیشه وران» و «صنعتگران» قوامی ندارند، زیرا آنان وسایل زندگی را جمع آوری می كنند و در بازارها عرضه می نمایند و وسایل و ابزاری را با دست خود می سازند كه در امكان دیگران نیست.

سپس «قشر پایین» نیازمندان و از كارافتادگان هستند كه باید به آنان مساعدت و كمك نمود و برای هر كدام به خاطر خدا سهمی مقرر داشت. و نیز هر یك از نیازمندان به مقدار اصلاح كارشان بر والی حق دارند. و هرگز والی از ادای آنچه خداوند او را ملزم به آن ساخته خارج نخواهد شد، جز با اهتمام و كوشش و استعانت از خداوند و مهیا ساختن خود بر ملازمت حق و شكیبایی و استقامت در برابر آن، خواه بر او سبك باشد یا سنگین.

فرمانده ی سپاهت را كسی قرار ده كه در پیش تو نسبت به خدا و پیامبر و امام تو

[صفحه 157]

خیرخواه تر از همه و پاك دل تر و عاقل تر باشد...

سپس در كارهای كارمندانت بنگر! و آنان را با آزمایش و امتحان به كار وادار! و از روی میل و استبداد آنان را به كاری واندار، زیرا استبداد و تسلیم تمایل شدن، كانونی از شعبه های جور و خیانت است. و از میان آنان افرادی كه با تجربه تر و پاك تر و پیشگام تر در اسلامند برگزین، زیرا اخلاق آنان بهتر و خانواده ی آنان پاك تر و همچنین كم طمع ترین و در سنجش عواقب كارها بیناترند.

سپس حقوق كافی به آنان بده، زیرا این كار آنان را در اصلاح خویش تقویت می كند و از خیانت در اموالی كه زیردست دارند بی نیاز می سازد.

به علاوه این حجتی در برابر آنان است، اگر از دستورات سرپیچی كنند یا در امانت خیانت ورزند. سپس با فرستادن ماموران مخفی راستگو و باوفا، كارهای آنان را زیر نظر بگیر! زیرا بازرسی مداوم پنهانی سبب می شود كه آنان به امانت داری و مدارا كردن به زیردستان ترغیب شوند! اعوان و انصار خویش را سخت زیر نظر بگیر اگر یكی از آنان دست به خیانت زد و ماموران سری تو متفقا چنین گزارشی دادند، به همین مقدار از شهادت قناعت كن و او را زیر تازیانه ی كیفر بگیر! و به مقدار خیانتی كه انجام داده او را كیفر نما! سپس وی را در مقام خواری و مذلت بنشان! و نشانه ی خیانت را بر او بنه! و گردن بند ننگ و تهمت را به گردنش بیفكن! (و او را به جامعه چنان معرفی كن كه عبرت دیگران گردد)....

خدا را! خدا را! در مورد طبقه ی پایین، آنان كه راه چاره ندارند، یعنی مستمندان و نیازمندان و تهیدستان و از كارافتادگان. در این طبقه هم كسانی هستند كه دست سوال دارند و هم افرادی كه باید به آنان بدون پرسش، بخشش شود.

بنابراین به آنچه خداوند در مورد آنان به تو دستور داده عمل نما! قسمتی از بیت المال و قسمتی از غلات خالصه جات اسلامی را در هر محل به آنان اختصاص ده و بدان آنان كه دورند به مقدار كسانی كه نزدیكند سهم دارند و باید حق همه را مراعات كنی.

... برای مراجعان خود وقتی مقرر كن كه به نیاز آنان شخصا رسیدگی كنی! مجلس عمومی و همگانی برای آنان تشكیل ده و درهای آن را به روی هیچ كس نبند و به

[صفحه 158]

خاطر خداوندی كه ترا آفریده تواضع كن و لشكریان و محافظان و پاسبانان را از این مجلس دور ساز! تا هر كس با صراحت و بدون ترس و لكنت سخنان خود را با تو بگوید....

(به هوش باش!) كار هر روز را در همان روز انجام ده، زیرا هر روز كاری مخصوص به خود دارد. باید بهترین اوقات و بهترین ساعات عمرت را برای خلوت با خدا قرار دهی! هر چند اگر نیت خالص داشته باشی و امور رعایا روبراه شود، همه ی كارهایت عبادت برای خدا است...

... بر تو واجب است كه همواره به یاد حكومت های عادلانه ی پیش از خود باشی. همچنین توجه خود را بر روش های خوب یا اثری كه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسیده و یا فریضه ای كه در كتاب خداوند آمده معطوف دار، به خطوطی از حكومت كه در روش من مشاهده كرده ای اقتداء كن و برای پیروی از این عهدنامه كه با آن حجت خود را بر تو تمام ساخته ام تلاش و كوشش نما! كه اگر نفس سركش بر تو چیره شود عذری نزد من نداشته باشی. من از خداوند بزرگ با آن رحمت وسیع و قدرت عظیمش بر انجام تمام خواسته ها، مسئلت دارم كه من و تو را موفق دارد تا رضای او را جلب نماییم و كاری كنیم كه نزد او و خلقش معذور باشیم، همراه با مدح و ثنای نیك در میان بندگان و آثار خوب در شهرها و تمامیت نعمت و فزونی شخصیت در پیشگاه او. نیز از او مسئلت دارم كه زندگی من و تو را با «سعادت و شهادت» پایان بخشد كه ما همه به سوی او بازمی گردیم.

و سلام و درود بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و دودمان پاكش باد، سلامتی فراوان و بسیار.


صفحه 155، 156، 157، 158.